دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

دولتی برای همگان
دولت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف
چاره ای نیست از اینکه باید به سوی خدا برویم، اگر به سوی خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود، موقتاً رفع می شود، دائماً رفع نمی شود.
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه مراحل؛ و از این مستغنی نخواهیم بود، و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نویسندگان
چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۰۳ ب.ظ

مددی کن تو در این لحظه‌ی پرواز، مرا


روزى امام از کوچه هاى بغداد عبور می کرد. از خانه اى صداى رقص و پایکوبی بلند بود. اتفاقاً در همان زمان خادمه اى از منزل بیرون آمد در حالى که آشغال هایى همراهش بود و گویا مى خواست  بیرون بریزد. امام به او فرمود: صاحب این خانه آزاد است  یا بنده؟ خادمه گفت: این جا خانه  « بشر» یکى از رجال، اشراف و اعیان است؛ همانا که آزاد است.امام فرمود: بله، آزاد است؛ اگر بنده بود که این سر و صداها از خانه اش بلند نبود.امام این سخن را فرمود و رفت. خادمه به منزل بازگشت. چون خادمه غیبتش طولانی شده بود، بشر از او پرسید چرا معطل کردى؟ خادمه گفت: مردى مرا به حرف گرفت و سؤال عجیبى از من پرسید. بشر گفت چه سوالی؟ از من پرسید که صاحب این خانه بنده است  یا آزاد؟ گفتم البته که آزاد است. بعد هم گفت: بله، آزاد است، اگر بنده مى بود که این سر و صداها از خانه اش بیرون نمی آمد. بشر گفت: آن مرد چه نشانه هایى داشت؟ وقتی خادمه علائم و نشانه ها را گفت، بشر فهمید که موسى بن جعفر است. پرسید: از کدام سمت رفت؟ بشر در حالی که پایش برهنه  بود، به خود فرصت نداد که برود کفشهایش را بپوشد، براى این که ممکن بود امام را پیدا نکند. با پاى برهنه بیرون دوید و خودش را به موسی بن جعفر رسانید. سپس خود را به پای امام انداخت و عرض کرد: شما چه گفتید؟ امام فرمود: من این را گفتم. بشر فهمید که مقصود چیست. گفت: آقا! من از همین ساعت مى خواهم بنده خدا باشم؛ و واقعاً هم راست گفت. از آن ساعت دیگر بنده خدا شد. و به این علت که پابرهنه به دنبال حضرت دوید به بشر حافی - بشر پا برهنه- مشهور گشت.


آهسته گذارید روی تخته تنش را

تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را

 

اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند

زشت است بیارند غلامان بدنش را

 

این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست

دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را

 

این مرد الهی مگر اولاد ندارد

بردند چرا مثل غریبان بدنش را

 

این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد

بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را

 

این هفت کفن روضه ی گودال حسین است

ای کاش نیارند برایش کفنش را

 

نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت

مدیون حصیرند مرتب شدنش را

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۱۵

نظرات (۲)

دفتر پر رونق اونوقت ؟ [نیشخند] ممنون از لطفی که به حقیر دارید . چشم .انشاالله سعی میکنم بنویسم .... برای مردی که .. ما درس پس میدهیم خدمت بزرگواران ..
سلام
متن زیبایی بود
شعر بسیار زیبایی هم آخر آن نوشته شده بود.
موفق و سربلند باشید
پاسخ:
متشکر از حضورتان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">