دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

دولتی برای همگان
دولت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف
چاره ای نیست از اینکه باید به سوی خدا برویم، اگر به سوی خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود، موقتاً رفع می شود، دائماً رفع نمی شود.
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه مراحل؛ و از این مستغنی نخواهیم بود، و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نویسندگان
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۵:۵۳ ب.ظ

زنی به نام رائطه «حمقاء»


                                وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً


فأنّه جلّ جلاله یقول: «ولا تکونوا کالّتى نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا»؛

چون خداوند مى‌فرماید: مثل آن پیرزنى نباشید که پشم را نخ مى‌کرد، بعد نخها را دوباره پشم مى‌کرد. اگر کار را بى‌منطق و بى‌دانش و بى‌تدبیر انجام دهید، قوّتى را که خدا به شما داده، واژگون کرده‌اید و ذخیره علم و عقل را به زمین ریخته‌اید و به عقب برگشته‌اید. ما نباید به عقب برگردیم.

 

                                


زینب کبرى سلام‌اللَّه‌علیها در بازار کوفه، آن خطبه عظیم را اساساً بر همین محور ایراد کرد: «یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر، أتبکون؟!».مردم کوفه وقتى که سرِ مبارک امام حسین را بر روى نیزه مشاهده کردند و دختر على را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود: «أتبکون؟!»؛ گریه مى‌کنید؟! «فلا رقات الدمعه ولاهدئت الرنه»؛ گریه‌تان تمامى نداشته باشد.

بعد فرمود: «انّما مثلکم کمثل التى نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتّخذون ایمانکم دخلاً بینکم».این، همان برگشت است؛ برگشت به قهقرا و عقبگرد. شما مثل زنى هستید که پشمها یا پنبه‌ها را با مغزل نخ مى‌کند؛ بعد از آن که این نخها آماده شد، دوباره شروع مى‌کند نخها را از نو باز کردن و پنبه نمودن! شما در حقیقت نخهاى رشته خود را پنبه کردید. این، همان برگشت است. این، عبرت است. هر جامعه اسلامى، در معرض همین خطر هست.

 

«مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسى شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبه‌ى نریسیده. با بى‌بصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده‌هاى خودتان را، گذشته‌ى خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابیگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بى‌مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیب‌شناسى است.

 

«همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاى تابیده خود را پس از استحکام وامى‏ تابید»

(وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً.)

اشاره به داستان زنى است از قریش به نام «رائطه» در زمان جاهلیت که از صبح تا نیم روز، خود و کنیزانش، پشمها و موهایى را که در اختیار داشتند مى‏تابیدند، و پس از آن دستور مى‏داد همه آنها را واتابند و به همین جهت به عنوان «حمقاء» (زن احمق) در میان عرب، معروف شده بود.

*****

زمانه زمانه عجیبی است

برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را

میدانی چرا؟


امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند

اما امام حاضر را باید فرمان ببرند.

کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند ...

*****

این چند خط را از روی دل کسی دیگر کپی کردم و بروی دلم نشاندم برای مظلومیت امام حاضرمان

*****

تفسیر آیه بالا برگرفته از کتب تفسیری و اغلب بیانات حضرت امام خامنه ای مدظله العالی می باشد.


نظرات (۶)

انشاءالله همه از این بی بصیرتی بیرون آییم و از فردی عادی امام نسازیم!
حتما جلد 18 کتاب امام شناسی علامه تهرانی(ره)را بخوانید!
پاسخ:
سلام علیکم
خوش آمدید
بله یقیناً افراد معمولی نمیتوانند امام و پیشوای جامعه باشند.
شما لطف بفرمایید به فرهنگ لغات فارسی مراجعه فرمایید.
التماس دعا
سلام علیکم

خداوندا ما را از اعمال و افکاری که باعث برگشتمان می شود دور نگه دار،
ممنون از مطالب بسیار با ارزشتون
پاسخ:
و علیکم السلام
ان شاالله
برای حقیر هم دعا بفرمایید
متشکر که پست های حقیر رو مطالعه میکنید.

التماس دعا
۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۲۹ یا زهــرا مددی...
اندکی تفکر:

امروز ما سر چی با هم دعوا می کنیم؟سر پست و مقام،مال و ثروت،قدرت و شهرت و...

شهدا سر چی با هم دعوا می کردند؟سر شهادت.



و از این میشه فهمید:

ما کجاییم و اون ها کجا؟

اون ها برای فرار از دنیا چه کار می کردن؛ وما برای رسیدن به فانی های دنیایی چه میکنیم؟


ما کجاییم و آن ها کجا...
کجایند آن مردان مرد؟
پاسخ:
اینک که شهر، شعله ور بیخیالی است
جای برادران غیورم چه خالی است
جای برادران غیوری که بعدشان
این شهر در محاصره خشکسالی است


طاعون گرفته ایم و کسی حس نمیکند
تا آن که زنده بودنمان احتمالی است

آلوده است کوچه، خیابان به زندگی
چیزی که هست و نیست و حالی به حالی است
سلام بر شما؛
ممنون از حضور ِ پُر مِهرتان؛
به قول یکی از بندگان خدا: بیش از لیاقتم به من لطف داشتید!
ملتمس ِ دعا؛
پاینده باشید.
پاسخ:
رواق منظر چشم من آشیانه توست
البته این "من" و "توست" رو از روی بی ادبی خطاب به شما ننمودم
منظور از این بیت نشان دادن بزرگی رواق شماست
متشکر از حضورتان

ممنون از حضورتون و نظر لطفتون ..

حقیر نیز محتاج دعای خوبانم..

پاسخ:
و باز شرمندگی

...
...
سلام
مطلب بسیار جالبی بود
آخرش رو خیلی خوب تمام کردی واقعا دلنشین بود
با اجازه چند خط آخر را در وبلاگم منتشر می کنم
موفق باشید
پاسخ:
و علیکم السلام
بسیار ممنون از حضورتون
خوشحال میشم این کار رو انجام بدین
حتماً با حضورتون بنده حقیر رو سرافراز فرمایید.
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">