دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

دولتی برای همگان
دولت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف
چاره ای نیست از اینکه باید به سوی خدا برویم، اگر به سوی خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود، موقتاً رفع می شود، دائماً رفع نمی شود.
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه مراحل؛ و از این مستغنی نخواهیم بود، و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نویسندگان

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۱۶ ب.ظ

من آخرین امام بقیع مدینه ام

دور امام صادق علیه السلام نشسته بودند و قران میخواندند.

قاری خواند: " والشمس و ضحیحا..."

فرمودند: "خورشید محمد است که دین را برای مردم روشن کرد."

خواند: "والقمر اذا تلیها..."

فرمودند: "ماه علی است بعد محمد"

خواند: "والنهار اذا جلیها..."

فرمودند: "روز امامی ست از نسل فاطمه که تاریکی های ظلم را از بین می برد."


گفتم امام صادق صبری عجیب دارد

گفتند در مدینه قبری غریب دارد

گفتم مگر صفایی وافر ندارد آنجا؟

گفتند غیر مهدی زائر ندارد آنجا

گفتم مگر مزارش صحن طلا ندارد

گفتند قصه عشق چون و چرا ندارد

*****

التماس دعا

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۶
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ق.ظ

اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد...

... نکته‌ی دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشسته‌اند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیده‌اند و آمده‌اند. من چندی پیش در یک برنامه‌ی تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکته‌ای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم، فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند. آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» - من رفتم تورق کردم. بچه‌های ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دوره‌ی طاغوت بود و همه‌ی عوامل در جهت گمراه‌ سازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانش‌آموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچه‌های کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم. خواستم این حق‌شناسی را من به نوبه‌ی خود کرده باشم. ایشان یک خلأئی را در یک برهه‌ی از زمان برای زنجیره‌ی طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذر یزدی! - این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهائی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.

بیانات در دیدار نخبگان استان یزد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۰